کتاب‌های روانشناسی از آن دسته کتاب‌ها هستند که همیشه و همیشه مشتری خود را دارند. مردم در پی دستیابی به حال بهتر و روزگار خوش همواره در پی این دسته کتاب‌ها هستند. امید و ناامیدی، افسردگی، تنش‌های روزانه و راه‌های مقابله با آن و علاقه‌ی افراد به ساختن زندگی بهتر برای خود، همه و همه از عواملی هستند که افراد مختلف جامعه را به سمت این گروه از کتاب های انگیزشی سوق می‌دهد و بااینکه خواندن تنها کافی نیست و اثرپذیری این مطالب علاوه بر زمان‌بر بودن نیاز به مداومت در خواندن مطالب گوناگون، یادداشت‌برداری و در نهایت عملیاتی کردن مطالب دارد، باز هم از مشتاقان این کتاب‌ ها کاسته نمی‌شود. تغییر سرنوشت کاری بس دشوار است اما هنوز هستند کسانی که میل انجام چنین تغییر مثبتی در آنها بیدار باشد. این پست را برای همان دسته آدم‌ها نوشته‌ام. آن‌هایی که زندگی را دوست دارند و یا به دنبال بهانه‌ای برای این دوست داشتن هستند، آنها که سرنوشتشان برایشان مهم است و به دنبال توصیه‌های درست و حساب‌شده می‌گردند و آنها که فارغ از همه حرف‌ها و برخلاف رشته تحصیلی و تخصص حرفه‌ای‌شان، از علاقه‌مندان این حوزه‌اند.

1.انسان در جستجوی معنا

 

انسان امروزی به‌طور واضح و مشخص به این اصل رسیده است که برای ماندن و برقرار بودن به یک مفهوم، یک تعریف و یا معنایی مستحکم نیازمند است. او می‌داند که ادامه دادن زندگی و زندگی کردن و نه‌فقط زنده ماندن به این مهم گره‌خورده است و در بسیاری از اوقات حتی به حضور موثر چنین چیزی در زندگی خویش اعتراف کرده است. چیزی که سبب ادامه دادن زندگی و تحمل تمام رنج‌ها، مشقت‌ها و ناراحتی‌ها است. این مهم می‌تواند شخصی از بستگان و آشنایان، توانایی فرد در انجام کارها و امور خود در مقیاس خرد و کلان و یا حتی خاطراتی در ذهن او باشند.
دکتر «ویکتور فرانکل» کتاب رواانشناسی «انسان در جستجوی معنا» را با تکیه‌بر همین نگاه و بر بستر تعریف‌شده‌ی این نیاز انسان مدرن نگاشته است. او که تجربه حضور در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس و نیز تجربه از دست دادن پدر، مادر، همسر و برادرش را در همان دوره داشته است، با درک عمیقی از فشار، درد، رنج و فقدان، معتقد بود اختلال‌هایی که فرد دچار آنها می‌شود ناشی از عدم توانایی او در یافتن معنایی برای زندگی است. روشی که دکتر فرانکلین در این کتاب پیش‌گرفته تاکید بر آینده و توجه به آن در کنار معنا و هدفی است که چشم‌انداز پیش روی انسان تعریف می‌کند. او «اراده‌ی معطوف به معنا» را محرکی قوی برای انسان‌ها برمی‌شمرد و به قدرت این انگیزه در پیش بردن روزگار افراد معتقد است. این کتاب جزو بسیاری از لیست‌های معرفی کتاب پرفروش فارغ از ژانر قرار دارد.

 

 

2.چگونه کمال‌گرا نباشیم؟


شاید فکرکنید کمال‌گرا بودن صفت خیلی خوبی است ولی واقعیت این است که این صفت می تواند آسیب‌های جدی به شما بزند. اما کمال‌گرایی چیست و چگونه در انسان ایجاد می‌شود؟ کمال‌گرایی، در دنیایی پر از ناکاملی‌ها، همچون تله‌ای است که انسان را گرفتار توهم برتر بودن کرده و او را از قدمی به جلو برداشتن، باز می‌دارد. شاید فکر کنید ایده‌ای آرمانی است، اما فقط فکری بازدارنده است. فکر برتر بودن و در حد کمال بودن، آن چنان ذهنتان را اسیر خود می‌کند که از ترس آن که نتوانید آنچه در ذهن دارید را در حد کمال اجرا کنید، حتی قدمی هم در آن مسیر بر نمی‌دارید. این طرز فکر، همان مانعی است که نویسندهٔ این کتاب و یا بسیاری از افراد را برای سال‌ها در یک نقطه نگاه داشته است.
کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم؟ به تک تک دغدغه ها و موانع فکری یک کمال گرا می‌پردازد و برای هر کدام، چندین راه‌حل آسان و عملی ارائه می دهد؛ انتظارات غیرواقعی، نشخوار ذهنی، نیاز به تایید شدن، نگرانی از ارتکاب اشتباه و غیره، از جمله محدودیت‌های ذهن یک کمال‌گرا است. اینکه بدانید مشکل‌تان، کمال‌گرایی است و نگرش‌تان را نسبت به نحوهٔ انجام کارها تغییر بدهید (طرز فکر دوگانه به جای قیاسی)، همان راه‌حل کلیدی است که نگرانی از ارتکاب اشتباه را در وجودتان از بین می‌برد. با راهکار تنظیم معیارها، می‌توانید اعتماد به نفس تان را بالا ببرید و با انجام حرکت شورشی، نیاز به تایید را در وجودتان می‌کشید تا راه زندگی خود را آنگونه که خاص خودتان است، برگزینید و لذت دستیابی به موفقیت با برداشتن گام‌هایی آهسته اما پیوسته را فدای ایدهٔ پوچ کمال گرایی نکنید. نسخه صوتی این کتاب هم در دسترس ماست.

 

 

3.دوباره فکر کن


این کتاب با قلم آدام گرنت درباره رویکردهای تجدید نظر است. خیلی‌ها اعتقاد دارند در یک آزمون باید به اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد، اعتماد کنند. اما گرنت در این کتاب کمک می‌کند بر ذهن خود مسلط شویم و بتوانیم تشخیص دهیم چه مواقعی با چه رویکردی بر نظر اولیه‌مان شک کنیم و آن را تغییر دهیم.
این کتاب با گوشزد کردن خیلی از خطاهای ذهنی به مام کمک می‌کند در زندگی تصمیم‌گیرنده‌های بهتری باشیم.

 

 

4.مسئله مرگ و زندگی


مسئله مرگ و زندگی کنایه‌ای است که همیشه در باب اهمیت موضوع به کار می‎‌بریم اما اینبار داستان واقعا درباره مرگ و زندگی است. داستان زیبایی که شرح خاطرات جالب زوج درمانگر، اروین یالوم و همسرش مریلین یالوم است و با نگاه به پایان زندگی نوشته شده است.
روانشناسی مادیگرا، شاید همیشه مرگ را نادیده بگیرد و یا سعی کند از آن فرار کند. اما نویسندگان این اثر با شجاعت با مسئله پیری و مرگ که در پی آن می‌آید مواجه شده‌اند و در یادداشت‌هایی کوتاه زندگی خود را نوشته‌اند. زندگی که به این مرحله نزدیک می‌شود و باید متناسب با آن تغییر کند. این کتاب را باید اثری ممتاز در این زمینه دانست چراکه از نقش پختگی و تجارب انسانی صحبت می‌کند و دیدگاهی شاید کمی متفاوت از دیدگاه جامعه را به ما بدهد.

 

 

5.زندگی خود را دوباره بیافرینید


تغییر زندگی کار چندان آسانی نیست. به‌خصوص که جزءبه‌جزء آن با رشته‌هایی نه‌چندان ضعیف به الگوهای رفتاری هرکدام از ما گره‌خورده است. برای ایجاد تغییری هرچند کوچک و خرد بایستی به درون خویش رفته، سرنخ‌ها را پیدا کنیم. باید به ابزار مناسب مسلح باشیم تا بتوانیم گره‌های گاه کور این رشته‌ها را بازکرده و پیوندی نو برایشان خلق کنیم. این کار شدنی اما دشوار و زمان‌بر است.
مولفان این کتاب دو شناخت‌درمانگر هستند. «جفری یانگ» و «ژانت کلوسکو» در این کتاب ۱۱ الگوی مخرب رفتاری که تکرارشونده‌اند را بررسی کرده‌اند. الگوهایی که تاثیر آنها در امروز و در تمام بخش‌های فردی و اجتماعی زندگی ما تاثیرگذارند. آنها با بهره‌گیری از رویکردهای «شناخت‌درمانی» و «طرح‌واره‌درمانی» روشی موثر را در بهبود مشکلات اشخاص و بیماران، در پیش‌گرفته‌اند. بینش بالینی این دو به همراه تسلط و اشرافی که بر این علم داشتند، سبب شده محصول کار، کتابی کاربردی و قابل استفاده افراد مختلف باشد چراکه همواره این تله‌ها هستند که عوض ما زندگی می‌کنند، به‌جای ما تصمیم می‌گیرند و در مواقع مختلف و در برخوردها و گفتگوها، عکس‌العمل نشان می‌دهند و اینها همه در حالی است که اگر به این دانش مسلط نبوده و از آن آگاهی نداشته باشیم کلا از چنین جریانی بی‌خبریم. با خواندن این کتاب روانشناسی پرفروش روش‌های ردیابی تله‌های شخصیتی خود را فراگرفته، نحوه رویارویی و کنترل آن و در نهایت رهایی از آنها را می‌آموزیم.