شنیدن این جمله که مطالعه کتاب فواید زیادی برای مغز دارد، چندان شگفتآور نیست و حتما شما هم تا به حال آن را شنیدهاید. احتمالا در زمان کودکی مادرتان برای آنکه بتواند شما را نیز به کتاب خواندن تشویق کند تا دست از تلویزیون بکشید، جملههای مشابهی بیان کرده است تا با تشویق شدن به این کار، به سراغ تقویت ذهن خود بروید. ولی نکته جالب در مورد حقیقت فواید مطالعه آنجایی برجسته میشود که چگونه یک فعالیت ساده میتواند مغز را به طرق مختلف بهبود ببخشد.
اساسیترین تاثیر مطالعه کتاب در ناحیهای از مغز اتفاق میافتد که با درک زبان در ارتباط است، یعنی کورتکس گیجگاهی چپ مغز. پردازش موارد نوشتاری از حروف تا کلمه، جمله و داستان کامل، توجه نورونها را به خود جلب میکند تا بتوانند اطلاعات را منتقل کنند. این اتفاق زمانی که صحبت میکنیم نیز پدید میآید، ولی مطالعه طبیعی مغز را تشویق میکند تا بیشتر فعالیت داشته باشد و عملکرد بهتری ارائه دهد. به طور معمول زمانی که مطالعه میکنید، زمان بیشتری برای فکر کردن دارید. مطالعه مثل یک دکمه مکث برای ادراک و بینش بهتر عمل میکند. در حالی که با استفاده از زبان شفاهی (در هنگام تماشای فیلم یا شنیدن یک صدای ضبط شده) مکث و توقفی نخواهید داشت.
پس به این علت که مطالعه کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است قصد دارم در این بخش شما را با 20 کتابی که همه قبل از مرگ باید بخوانند آشنا کنم پس با من همراه باشین.
1.آناکارنیا
شنیدن این جمله که مطالعه کتاب فواید زیادی برای مغز دارد، چندان شگفتآور نیست و حتما شما هم تا به حال آن را شنیدهاید. احتمالا در زمان کودکی مادرتان برای آنکه بتواند شما را نیز به کتاب خواندن تشویق کند تا دست از تلویزیون بکشید، جملههای مشابهی بیان کرده است تا با تشویق شدن به این کار، به سراغ تقویت ذهن خود بروید. ولی نکته جالب در مورد حقیقت فواید مطالعه آنجایی برجسته میشود که چگونه یک فعالیت ساده میتواند مغز را به طرق مختلف بهبود ببخشد.
2.بادبادک باز
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود.
3.بوف کور
بوف کور تاکنون به زبانهای خارجی بسیاری ترجمه شده و برای خالقش شهرتی جهانی به همراه آورده است. بسیاری بوف کور را برجستهترین اثر معاصر ایرانی میدانند و نویسندهاش را در ردیف نویسندگان صاحب سبکی مثل ادگار آلن پو نویسندهی رازآلود آمریکایی قرار میدهند.
ماجرای بوف کور دربارهی مرد جوانی است که در انزوا و تنهایی به سر میبرد. او هنرمند و روشنفکری است که از جامعه گریزان است و دغدغهی شناخت خود را دارد. بحران روحی و مصرف مخدر راوی را اسیر توهمات کرده و روایتش را غیرقابل اعتماد میکند به طوری که خواننده در تشخیص واقعیت از خیال به مشکل برمیخورد. بوف کور داستان از دست دادن و فروپاشی معنوی است. نویسنده به تدریج راوی داستان را در وادی دیوانگی و جنون فرو میبرد و از این راه خواننده با دریچهی نگاه هدایت به وضعیت انسان آشنا میشود.
4.بینوایان
کمتر کسی پیدا میشود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمانهایی خواهد بود که به عمر خود میتوانید بخوانید
کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت میشود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب میکشد و ماجراهای مختلف را روایت میکند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب میشود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است.
5.پیرمرد و دریا
5.پیرمرد و دریا
کتاب پیرمرد و دریا با عنوان اصلی The Old Man and the Sea اثری شگفتانگیز، هنرمندانه و
زیبا از نویسنده بزرگ آمریکایی، ارنست همینگوی است. این «رمان کوتاه» که نویسندهاش آن را عصاره همه زندگی و هنرش میداند، مفهوم تازهای از شکست و موفقیت پیش چشمان شما باز میکند و ما خواندن آن را با ترجمه ناب نجف دریابندری به همه پیشنهاد میکنیم. همینگوی در سال ۱۹۵۴ جایزه نوبل ادبیات را نیز از آن خود کرد. موسسه نوبل در وصف کارهای او و علت اهدا این جایزه مینویسد: «به خاطر استادی در روایت هنرمندانه، که اخیراً در پیرمرد و دریا نشان داد و اعمال نفوذ او در سبک معاصر.»
ارنست همینگوی زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او در همان دوران نوجوانی میخواست نویسنده شود و میدانست که با چنته خالی نمیتوان نویسنده شد و چیزی که لازم دارد کولهباری از تجربه است. بنابراین در ۱۶ سالگی داوطلب شد که در جنگ جهانی اول به صحنه نبرد برود اما به سبب آسیبی که چشمش در مشتزنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. اما به هر ترتیب توانست از سوی صلیب سرخ به عنوان راننده آمبولانس به ایتالیا برود. حاصل حضور در جبهه این بود که دو گلوله به پایش میخورد و لنگلنگان به خانه بازمیگردد. پس از مدتی خانه پدریاش را که یک محیط بورژوای امریکایی است رها میکند و به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار میشود. ازدواج میکند، به اروپا سفر میکند و همچنان مشغول تجربهکردن است. کتابهایی مینویسد و روی نویسندگان بزرگ تاثیر میگذارد و در نهایت در سال ۱۹۶۱ در خانهاش با دو گلوله تفنگ شکاری مغز خود را پریشان میکند.
6.جای خالی سلوچ
جای خالی سلوچ رمانی رئالیستی نوشتهی محمود دولتآبادی است که بلافاصله پس از آزادی از زندان ساواک، طی ۷۰ روز خلق کرده است. به گفتهی خود دولتآبادی، او داستان کتاب را هنگامی که دوره سهسالهی حبس را میگذراند در ذهنش پرورانده بود.
در کتاب جای خالی سلوچ با زندگی یک خانواده و در مقیاس گستردهتری با زندگی مردم یک روستا آشنا میشویم که در کنار توصیفات قوی و پررنگ نویسنده، با ریز و درشت روزمرگی شخصیتهای داستان آشنا میشویم. این کتاب در حقیقت سعی میکند تقدیرِ زندگیِ زنانی همچون «مرگان» را نشان دهد که در جای جایِ ایران حضور دارند و پابهپای مردان کارهای دشوار و سختی انجام میدهند و در سختکوشی هیچ کم از مردان ندارند؛ زنانی که در تمامِ عمر حتی یک روز هم رنگِ خوشی را نمیبینند امّا خم به ابرو نمیآورند و با وجودِ همهٔ اتفاقاتی که ممکن است دهها مرد را از پا بیندازد، میجنگند.
محمود دولتآبادی، نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس ایرانی، متولد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار است.
7.جنگ و صلح
کتاب « جنگ و صلح » رمانی است مفصل که در چند جلد منتشرشده است. تولستوی با این رمان پرشخصیت تلاش کرده تصویر کامل و درستی را از روسیه آن زمان به خواننده ارائه دهد. این رمان از روسیهای میگوید که جنگ بهتدریج بر آن سایه افکند و کمکم گرفتارش شد. زندگی مردم تمامی طبقات، تهیدستان و اشراف، تحتالشعاع این اتفاق قرار گرفت؛ اما جنگ نهتنها بهخودیخود اتفاقی ناگوار بود که این بار دشمن فرانسهای بود که بسیاری از مردم روسیه دوستش میداشتند، به آنجا سفر کرده و یا قصد آن را داشتند و برخیشان به زبان آن آشنا بودند.
نویسنده داستان خود را با پسزمینهای از جنگی که میآید و رخ میدهد، پیش میبرد. تولستوی در این رمان به زندگی چند خانواده اشرافی و تاثیر جنگ بر آنها پرداخته است و این جمع خط شاخص داستانی کتاب را پیش میبرند. توانایی تولستوی در شخصیتپردازیهای درست و حسابشده و حفظ یکپارچگی تمامی اتفاقها و اشخاصی که درگیر هر ماجرا میشوند، نشان از تسلط او بر جریان پیش رو و البته بر نویسندگی است.
8.چشمهایش
کتاب چشمهایش اثر بزرگ علوی در سال ۱۳۵۷ منتشر شد. چشمهایش آنقدر داستان مهم و تأثیرگذاری در جریان ادبیات داستانی ایران است که نیاز چندانی به معرفی و توضیح ندارد. این اثر، توانسته است بیش از پنج دهه با موفقیت در کنار مخاطب ایرانی بماند و بارها تجدید چاپ شود تا در دسترس باشد. کتاب چشمهایش داستان زندگی یک مبارز سیاسی و زنی را که عاشق او بوده توصیف میکند. با ما همراه باشید تا بیشتر با این اثر ارزشمند آشنا شوید
کتاب چشمهایش، روایت عشق ناکام زنی بهنام فرنگیس، به استاد ماکان است. ماکان، استاد نقاشیِ زبردست و مشهور شهر است. او که بهخاطر فعالیتهای سیاسی خود در تبعید بهسر میبَرد، بهطرزی مشکوک از دنیا میرود. حکومت برای سرپوشنهادن بر این مرگ مشکوک و بیگناه جلوهدادن خود، تصمیم به برگزاری نمایشگاهی از آثار او میگیرد. اما هجوم بیسابقهی مردم برای تماشای آثار او، حکومت را ناگزیر از تعطیلی نمایشگاه میکند
داستان از زبان ناظم مدرسهی استاد ماکان روایت میشود که شیفتهی تابلوی «چشمهایش» استاد شده بود. او که بهطرز غریبی حس میکرد رازی پشت چشمهای نقاشیشده در تابلو وجود دارد، برای رمزگشایی از اعجازِ نهان در نقاشی، تصمیم میگیرد زنی را که سوژهی تصویر شده بود، پیدا کند. داستان از همین تلاش برای گرهگشایی آغاز میشود.
9.دالان بهشت
دالان بهشت، نوشتهی نازی صفوی، یکی از رمانهای پرتیراژ فارسی دهههای گذشته است. داستان پرکشش، شخصیتپردازی مناسب و پرداختن به مسالهای مهم در مقولهی ازدواج؛ از مهمترین دلایل موفقیت این کتاب است. با ما باشید تا شما را با این رمان پرحاشیه و پرمخاطب بیشتر آشنا کنیم
داستان از زبان مهناز، روایت میشود؛ دختری نازپرورده و کمسن که ناگهان از دنیای نوجوانی و بازیگوشی، وارد زندگی زناشویی و وضعیتی میشود که هیچ تصوری از آن ندارد. برخلاف بسیاری از رمانهای ایرانی که چنین وضعیتی را در کلیشهی اجبار و زور قرار میدهند، این موقعیت، نه با زور و نه در فقر بهوجود آمده است. نازی صفوی خوب فهمیده است که برای در امان ماندن از تکرار، چه تغییراتی در فرم و محتوای داستان ایجاد کند. شروع داستان شیرین و آرام است؛ پیوندی که دو خانوادهی همسایه را به هم نزدیکتر میکند.
10.دنیای سوفی
کتاب «دنیای سوفی» یک رمان خودآموز است با طرح و موضوعی گیرا و دلنشین درباره هستی که در سراسر جهان با استقبال چشمگیری روبرو شده است.
کتاب «دنیای سوفی» تاکنون به ۵۹ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان توجه بزرگسالان را هم به خود جلب کرده است.
رمان با نام سوفی آموندسن دختر نروژی تقریبا پانزده ساله آغاز میشود. سوفی یک سری نامههای عجیب و غریب از فردی ناشناس دریافت میکند. نامهها برای او فرستاده میشود ولی شخص دیگری به نام هیلد مولر را مورد خطاب قرار داده است.
این دو نامه مرموز سوفی را گیج میکند. نامهها پرسشهای فلسفی دشواری را مانند «چگونه جهان بوجود آمد» و «آیا پس از مرگ حیات وجود دارد؟»، «این مسئله را چگونه میتوان پاسخ داد؟» و مهمتر از همه «چگونه باید زیست؟» را مطرح میکند. این سئوالات برای دختری مثل سوفی که پدرش او را دختر مو بور میخواند و عاشق حیوانات است بسیار پیچیده است زیرا سوفی هیچ به عقلش نمیرسید که جهان چطور بوجود آمده است. همین قدر میداند که جهان سیاره کوچکی است در فضا در ابتدا سوفی با سه مشکل روبه رو میشود این که چه کسی آن دو پاکت سفید را در صندوق پست گذاشته است. دوم پرسشهایی بود که این نامهها طرح میکند و سوم آن که این هیلده مولرکناگ چه کسی میتواند باشد و چرا کارت تبریک تولدش برای سوفی فرستاده شده است. سوفی مطمئن است که این سه مسئله به نحوی به هم ارتباط دارد.
11.عقاید یک دلقک
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقهاش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شدهاست که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته. سراسر داستان روایت چند ساعتی است که هانس شنیر از بوخوم به زادگاهش بن باز میگردد و بعد از ناامیدی عاطفی و حس تنهایی و فقری که به او دست میدهد برای اجرا با گیتار به ایستگاه راهآهن بن میرود. در خلال این مدت او به صورت نامنظم و غیرخطی خاطراتی را تعریف میکند که برای خواننده روشن میکند که چطور وضعیت او به اینجا کشیده است.
12.سال بلوا
کتاب سال بلوا حاوی خاطراتی است که در ذهن نوشافرین مرور می شود
نوشا دختر سرهنگ نیلوفری است. سرهنگی که برای پیمودن پله های ترقی به سنگسر (مکانی که داستان کتاب در آن اتفاق می افتد) آمده است و تصمیم دارد آینده ای باشکوه برای دخترش رقم بزند اما…
اما نوشا عاشق کوزه گری غریب می شود و تمام وجودش را تقدیم او می کند، با این حال تقدیر، تصمیم دیگری برای نوشا گرفته است و...
در کتاب سال بلوا شخصیت های اصلی دیگری هم وجود دارند. شخصیت هایی که هر کدام براساس دلایل خود فعالیت های خاصی انجام می دهد. از این بین می توان به ملکوم آلمانی اشاره کرد که با هدف خاصی قصد دارد یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافرقلعه بزند.
کتاب سال بلوا در هفت شب اتفاق می افتد. هفت شب که از دید اول شخص (نوشافرین) و سوم شخص (خود نویسنده) روایت می شود.
قبل از هرچیزی این رمان در مورد مظلومیت زن ایرانی است. زنی که از زورگویی های مردانه، از سختی های زمانه و از نگاه های هیز مردان در امان نیست و مدام باید مراقب خود باشد که مبادا کاری کند که مردی را تحریک کند.
13.سمفونی مردگان
کتابیست بسیار تراژدیک و غمانگیز اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند.
نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان می شود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض می شود
شخصیت اصلی داستان سمفونی مردگان آیدین است. یک پسر روشنفکر، شاعر، بسیار فعال و رادیکال که در یک خانواده به شدت سنتی و پدرسالار زندگی می کند
در این میان، جابر، پدر آیدین از شعر گفتن و کتاب خواندن او هراس داردو او را از همه این کارها و شعر گفتن ها منع می کند و حتی کار را به جایی می رساند که کتاب ها و حتی اتاقش را می سوزاند و عقیده دارد این ها فتنه و اسباب شیطانند. در نهایت فشار روانی روی آیدین زیاد می شود و.....
داستان شعر گفتن آیدین و رفتار جابر با او تنها قسمتی از کتاب سمفونی مردگان است. این کتاب داستان های مختلفی را شامل می شود.
14.سووشون
سووشون روایت عشق و فداکارى است. روایت یوسفها که براى استقلال این مرز و بوم جنگیدند، روایت سیاوشهایى که خونشان به ناحق زمین را سرخ کرد و روایت زرىهایى که تا ابد داغى بر سینه خواهند داشت، به رنگ خون، به لطافت عشق و از جنس فداکارى....
15.شازده کوچولو
در این دنیای پر هرج و مرج و شلوغ عده ای هستند که دلشان را به گلشان خوش کردهاند. آنهایی که هر روز را برای دیدن گل سرخ سپری میکنند، همانهایی که همهی روز به فکر خوشحال کردن گلشان هستن و میخواهند دنیا را به پایش بریزند. کتاب شازده کوچولو مشهورترین کتاب قرن، نوشتهی آنتوان دوسنت آگزوپری است. اگزوپری با استفاده از زبانی نرم و لطیف و شاعرانه داستانی را روایت کرده است که برای همیشه در خاطر همهی جهانیان میماند.
هنوز کسی نمیداند که منشا اصلی قصه شازده کوچولو از کجا بوده است و آیا واقعا اگزوپری با این شازدهی رویاها دیدار کرده است یا نه. اما لحن و داستان کتاب آنقد شاعرانه است که میتوان از واقعی بودن آن چشم پوشی کرد. نکاتی که در ادامه میخوانید، جالب ترین نکاتی هستند که دربارهی کتاب شازده کوچولو وجود دارند.
16.شوهر آهو خانوم
یکی از بهترین رمانهای فارسی در پنجاه سال اخیر است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن، وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار ما و ماجراهای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است، و اهمیت این رمان در همین است، در این که همچون آیینه چهار بعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است.
نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده، و صحنههایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنههای آثار بالزاک و تولستوی میاندازد و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرأت چنین قیاسی را میدهد.
17.کلیدر
داستان گلمحمد، جوانی است که با شجاعتهای خود توانسته بود میان مردم آن خطه کم کم بدل به یک قهرمان شود. اما دولتآبادی به گلمحمد اعتباری ملی بخشید و او را برای همیشه در خاطره جمعی ایرانیان زنده نگه داشت. دولت آبادی تمام عمر تلاش کرده تا با داستانهایش یک چیز را بگوید: «ما نیز مردمی هستیم.» و صدای مردمی باشد که نیاکانشان فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی و بیهقی است.
کِلیدَر نام کوهی مابین شهرهای سبزوار، نیشابور، و قوچان در خراسان است. دولتآبادی خود بومی همان منطقهای است که ماجرای داستان در آن رخ میدهد. دوران کودکی او با دشواری و مشقت فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقتفرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و پینهدوزی و کار حشم و… را تجربه کردهاست. توصیفات او از رنج و فقر دهقانان آنچنان طبیعی و قانعکننده است که به آسانی میتوان فهمید این توصیفات از تجربهٔ واقعی خود نویسنده نشئت گرفتهاست زیرا که با خیالپردازی نمیتوان به چنین توصیفات واقعبینانهای رسید.
مارال نامزدی به اسم دلاور داشته و گلمحمد نیز همسری به نام زیور. با این همه گلمحمد و مارال با هم ازدواج میکنند و بذر کینه در دل دلاور کاشته میشود. این کینه و عداوت باعث میشود تنش میان طایفهها هرروز بیشتر شود تا جایی که در یکی از این درگیریها گلمحمد حاج حسین-یکی از مالدارهای بهنام- را ناخواسته بکشد. به خاطر این قتل دو امنیه وارد روستا میشوند تا به ظاهر مالیات گلهداران را بگیرند. اما هدف اصلی آنها پی بردن به ماجرای قتل حاج حسین بود. گلمحمد که اصل ماجرا را متوجه میشود، امنیهها را میکشد و جسد آنها را میسوزاند. بعد از این ماجرا راز گلمحمد برملا میشود و به زندان میافتد و.......
18.کیمیاگر
رویای تکرارشونده در ذهن سانتیاگو، جوان چوپان ماجراجوی اندلسی میگذرد. هروقت سانتیاگو زیر درختی که در کنار کلیسا روییده میخوابد، این رویا را میبیند. در رویایش، بچهای به او میگوید که پای اهرام ثلاثه مصر گنجی را جستوجو کن. سانتیاگو برای تعبیر خوابش پیش زنی کولی میرود و کولی در کمال تعجب به او میگوید که به مصر برود.
پیرمردی عجیب و جادویی به اسم ملشیزدک که ادعا میکند پادشاه سالم است، حرف زن کولی را تکرار میکند و به سانتیاگو میگوید که این ماموریت شخصی (حدیث خویش) توست و باید به سمت اهرام حرکت کنی. ملشیزدک سانتیاگو را متقاعد کرد که گلهاش را بفروشد و راهی تانگیر شود. زمانی که سانتیاگو به تانگیر رسید دزدی همهی پولهایش را برد. به همین دلیل برای پیدا کردن کار پیش تاجر کریستال رفت. تاجر محافظهکار و مهربان به سانتیاگو درسهای زیادی داد و سانتیاگو را تشویق کرد که وارد ریسک تجارتش شود. ریسکها جبران میشوند و سانتیگو در عرض یک سال ثروتمند میشود.
سانتیاگو تصمیم میگیرد ثروتش را به پول نقد تبدیل کند تا برای انجام ماموریت شخصیش به سفرش ادامه دهد. او به کاروانی میپیوندد که از راه صحرا به سمت مصر میرفت و آنجا با مردی انگلیسی آشنا شد که در حال تحصیل در زمینه کیمیاگری بود. در طول سفر از مرد انگلیسی مطالب زیادی یاد میگیرد و در راه این سفر، سانتیاگو به نسخهی بهتری از خودش تبدیل میشود.
19.ملت عشق
ملت عشق کتابی است پرفروش در ترکیه و البته ایران. شاید پیش از منتشر شدن این کتاب در ایران و استقبال بینظیر از آن کمتر کسی الیف شافاک نویسنده ترک تبار آن را میشناخت. کتاب ملت عشق روایتی عارفانه از همهی زندگی است و نه فقط عشق. روایتی که در رفت و برگشتهای پیدرپی در زمان حال و گذشته به خواننده ثابت میکند که درک زندگی ورای زمان و مکان و حتی سن و سال است.
اگر کتاب ملت عشق را خوانده باشید، میدانید که یکی از شخصیتهای اصلی و جذاب این داستان شمس تبریزی است.
داستان ملت عشق در دو خط زمانی اتفاق میافتد. اولی در قرن هفتم هجری در قونیه دنبال میشود. زمانی که مولانا به عنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته میشد و مردم و طبقهی حاکم برای او احترام بسیاری قائل بودند. از طرفی شمس در آستانهی چهل سالگی احساس میکند به زودی از دنیا میرود و میخواهد از چهل قانون عشقی که در زندگیش درک کرده برای کسی بگوید. دیدار میان صوفی و عالم و ماجراهایی که در این میان میفتد خواننده را تا آخر داستان درگیر میکند.
دومین روایت داستان در ۱۴ قرن بعد دربوستون آمریکا اتفاق میافتد. زمانی که اللا روبینشتاین در آستانهی چهل سالگی است و به تازگی ویراستاری کتابی را پذیرفته است. اللا درگیر نوعی رخوت و روزمرگی است و زندگیش از جنبههای متفاوت با مشکلاتی روبروست اما این کتاب که «چهل قانون عشق» نام دارد و در واقع همان ماجرای دیدار شمس و مولاناست، به شدت زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
الیف شافاک این دو روایت را با رفت و برگشتی ماهرانه به یکدیگر پیوند میدهد. تا حدی که برای لحظاتی حتی خواننده متوجه تغییر زمان نمیشود. اینکه عشق چگونه می تواند در هر زمانی بی هیچ کم و زیادی زیرِ زندگی کسی را رو کند، در کتاب ملت عشق محور داستان است.
20.بیشعوری
خاویر کرمنت در دوران جوانی در مقام پزشکی مطرح فعالیت میکرد. او به عقیده خودش زندگی حرفهای و خانوادگی موفقی داشت و همه اطرافیانش به او احترام میگذاشتند. اما ناگهان زندگی با تمام هیبت و قدرتش در برابر او میایستد و میگوید: «تو بیشعوری! حالا وقت آن رسیده تا نتیجهی رفتارهایت را ببینی!».
همسر، فرزندان و دوستانش، خاویر را ترک میکنند و او ناگهان متوجه میشود که آن چیزی که آن را احترام و اعتمادبهنفس تلقی میکرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچکس جرات مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنشهای غیرمنطقی و عجیبوغریب او میترسیدند.
خاویر کرمنت تصمیم میگیرد این مساله را بهطور جدی و اصولی برطرف کند. کرمنت ثابت کرد که بیشعوری بیماری است و ادعا کرد مانند هر داروی مخدر، اعتیادآور هم هست. نتیجهی تفکرات و تحقیقات کرمنت، در کتابی با عنوان بیشعوری تالیف و در سال ۱۹۹۰ در آمریکا منتشر شد. کرمنت با نوشتن این کتاب، اعترافنامهای نوشته که در آن تکاندهندهترین اتفاقات و رفتارها را با شهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیبها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب و زندگی جدیدی شروع کند. او اکنون بهعنوان روانپزشک بیشعورها، به مردم کمک میکند تا بتوانند زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند.
امیدوارم مطلب مفیدی براتون بوده باشه.
اگه دوست داشتین نظراتتون رو برام بنویسید.